۱۳۹۵ مرداد ۶, چهارشنبه

سجاد (کیانمهر) سرتیپ پاسدار نیروی تروریستی قدس و شبکه جاسوسی آن در خارج وداخل ایران ؟

سجاد (کیانمهر) سرتیپ پاسدار نیروی تروریستی قدس و شبکه جاسوسی آن در خارج وداخل ایران  ؟

در دادگاه میثم پناهی و سعید رحمانی بر اساس اسناد بسیار دقیق گفته شده بود:«در كيفر خواست تصريح شده است كه وزارت

لینک به منبع ایران ازاد فردا
اطلاعات از طريق ماموران خود تلاش ميكند نفوذ خود را گسترش دهد و مورد به مورد مجاهدين و شورا را با كمك فعاليتهاي تبليغاتي بي اعتبار كنند.
3- ميثم پناهي در فروردين و ارديبهشت1393 براي آموزش هاي جاسوسي و توجيهات تكميلي مخفيانه همراه با  يك مامور وزارت اطلاعات از طريق تركيه به ايران ميرود. اما در آستانه سفر دوم به ايران در روز 6 آبان 1394  در آلمان دستگير ميشود.  وي در ازاي جاسوسي و مزدوري حداقل مبلغ 28600 يورو از سجاد دريافت كرده است. پناهي اعتراف كرده  كه اطلاعات اشرف و ليبرتي را در اختيار سجاد قرار ميداده است. وي در فروردين 1391 از اشرف به ليبرتي منتقل شده و در ارديبهشت همان سال توسط مجاهدين اخراج و سپس به هتل مهاجر بغداد رفت.  »


لینک به منبع :‌سایت ایران آزاد فردا

خبرگزاری آلمان در تاریخ ۹ آوریل۲۰۱۵ برابر با ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ دادستان کل فدرال آلمان علیه
دو تن  به نامهای میثم پناهی و سعید رحمانی به اتهام جاسوسی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت خبر داد . متعاقبا دادستان آلمان، درتاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۱۵ دستور بازداشت میثم پناهی را صادرکرد . میثم پناهی درتاریخ ۲۹  اکتبر در برابر دیوان عالی آلمان قرارگرفت و به او تفهیم اتهام شد.
پس از ۹ ماه تحقیقات قضایی گسترده، محاکمه علنی میثم پناهی و سعید رحمانی در دادگاه آلمان شروع شد. پس از دو ماه رسیدگی و۹ جلسه علنی، برغم تشبثات گسترده وزارت اطلاعات و نيز بسيج مزدوران در اروپا مزدور ميثم پناهي كه از سال ۱۳۹۲ به جاسوسي عليه مقاومت ايران مشغول بوده به ۲ سال و چهار ماه زندان و پرداخت هزينه هاي دادگاه محكوم شد. مزدور ديگر، سعيد رحماني از اين پيش تر به ۱۰۰ روز كار اجباري محكوم شده بود.
لینک به منبع -  اطلاعیه
بلافاصله بعد  ازدستگیری میثم پناهی ، وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس ازطریق سجاد به تکاپو افتاده و با بسیج سایر مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس تلاش گسترده ای را برای نجات مامور دستگیر شده و ۵ نفر دیگر که مورد بازپرسی پلیس قرار گرفته بودند، همچنین برای جلوگیری از ترس و ریزش سایر مامورانش آغاز کرد.


سجاد شخصا با تک تک مزدورانش در خارج کشور تماس گرفته و از آنها خواسته بود که، با نامه نویسی و شلوغ کردن و جوسازی، تلاش کنند تا مانع ترس مزدوران روحیه بشوند.
یک روز پس از بازداشت میثم پناهی بوسیله آلمان ،قربانعلی حسین نژاد اولین نفری است که به حمایت از میثم پناهی برمیخیزد. قربانعلی حسین نژاد همزمان با میثم پناهی در هتل مهاجر بوسیله سجاد عضوگیری شده بود،سجاد او را به ایران برده و از همان زمان قربانعلی حسین نژاد،رابطه تنگاتنگی با سجاد برقرار کرده است، سجاد ماموریت فضاسازی علیه دستگیری را به قربانعلی حسین نژاد محول کرده بود و او  بیش از سایر مزدوران درتکاپو افتاده بود.


قربانعلی حسین نژاد، درتاریخ ۲۹ اکتبر۲۰۱۵در مطلبی تحت عنوان «توطئه فرقه رجوی علیه جداشدگان پناهنده در آلمان » به دفاع از مثیم پناهی پرادخته و ضمن مسخره خواندن اتهام جاسوسی، آنرا« پاپوش دوزیها و پرونده سازیها علیه جدا شدگان آنهم جداشدگانی که هیچگونه فعالیتی علیه فرقه نداشته اند»  نامید، و مدعی شد:« نامی که در این گزارش آمده نام یکی از جوانان جدا شده از این فرقه می باشد که سه سال پیش همراه با چند جوان دیگر به کمک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد از لیبرتی بیرون آمده و از فرقه  رجوی جدا شدند و بعد هم با گواهی پناهجویی کمیساریا به آلمان منتقل شدند آنهم ده سال بعد از پیوستن به این فرقه در قلعه اشرف بعد از سقوط صدام و در زمان آمریکایی ها که آنموقع بیش از بیست سال نداشتند و بعد از خروجشان از فرقه نیز دنبال زندگی خصوصی خودشان رفته اند و مطلقا علیه فرقه فعالیتی نداشته اند.» سپس با توهین و متهم کردن  قوه قضائیه آلمان به دریافت رشوه، مینویسد: « ای ننگ بر برخی جناحها و جریاناتی در دستگاه امنیتی و قضائیه  آلمان که با انواع تطمیع ها و اشباع های دلاری صدامی فرقه رجوی آنهمه نیکی و ازخودگذشتگی مردم شریف آلمان برای سیل اخیر پناهندگان خاورمیانه و پذیرش و پناه دادن آنها توسط دولت آلمان را خدشه دار می کنند» درانتها او به دستور سجاد از سایر مزدورا ن میخواهد:« از همه  دوستان جدا شده پناهنده بویژه در آلمان می خواهم که با هر وسیله  ممکن از جمله نامه نگاری و تماس با مسئولان و ارگانهای آلمانی و نمایندگان پارلمان آلمان به افشای این ترفند سران فرقه رجوی علیه پناهندگان ایرانی مخالف فرقه بویژه جداشدگان از آن و افشای ماهیت تروریستی و سکتاریستی آن و روشنگری در این مورد در نزد مقامات و ارگانها و پارلمانترها و مطبوعات آلمان و مردم این کشور پرداخته و از هر طریق قانونی به کمک این دوستان قربانی تهمت و توطئه  باند رجوی در آلمان و مشخصا این دوست در بازداشت ناحق و غیر قانونی بشتابند»


دو روز بعد یعنی درتاریخ  ۳۱ اکتبر۲۰۱۵ –سجاد این ماموریت را ، به مزدور دیگری به نام محمد حسین سبحانی که سرپل اطلاعات آخوندی در آلمان وفرانسه میباش ، محول کرد. او طی مصاحبه ای که مصاحبه گرش، معلوم نیست چه کسی میباشد؟ با همان محتوی و کلمات و فرهنگ که وزارت اطلاعات به قربانعلی حسین نژاد دیکته کرده بود ، در مطلبی تحت عنوان «« اهداف پاپوش سازی جدید گشتاپوی فرقه مجاهدین خلق» مینویسد: « به این موضوع مشکوک هستم بدون تردید یک پاپوش سازی جدید توسط فرقه مجاهدین در آلمان می‌باشد که البته به نظر می‌رسد توانسته است آن را در مجاری قانونی آلمان در خلاء اطلاع رسانی شفاف پیش ببرد».
سبحانی در ادامه مینویسد: مجاهدین« فکر می‌کند می‌تواند با این پاپوش سازی جدید ، تلاش بیهوده‌ای را که با، هزینه‌های گزاف توسط وکلای مختلف طی ۱۵ سال گذشته برای پاپوش سازی و پرونده سازی برای اعضای جداشده قدیمی در اروپا و آلمان راه اندازی کرده است....» در ادامه بعنوان وکیل شیطان ازجانب سجاد و نیروی تروریستی قدس،برای دستگاه قضایی آلمان حکم صادر میکند و مینویسد:« من توصیه ام به مقامات آلمانی براساس تجربه‌ام از درون این فرقه مجاهدین این است که نباید فریب شگردهای فرقه مجاهدین را خورد. سازمان مجاهدین چیست و چه اطلاعاتی دارد که به درد رژیم می خورد.»
آنگاه نوبت به انجمن ایران فانوس یعنی مزدوران مهدی خوشحال، امیر موثقی، وکریم غلامی و .... میرسد تا به توصیه سجاد، به اصطلاح فضا سازی کنند، تا مزدورنیروی تروریستی قدس را در ببرند.
آنها طی مطلبی با عنوان:« نامه سرگشاده به دادستانی کل آلمان در کارلسروحه» مینویسند: « از آنجا که شنیده ایم یکی از قربانیان جداشده از فرقه مجاهدین به نام میثم پناهی، به جرم جاسوسی علیه فرقه مجاهدین توسط پلیس آلمان، دستگیر و تحت محاکمه در کارلسروحه قرار دارد، جا دارد کمال حیرت و سئوال خود را از این بابت از مقامات قضایی آلمانی ابراز داریم، چون نیک می دانیم که این مورد اولین توطئه مجاهدین علیه پناهندگان و قربانیان فرقه، نیست و آخرین مورد نیز نخواهد بود.» مضحک تر این که مزدوران رژیم جنایتکار و آدمکش ولایت فقیه ،در انتها درخواست آزادی برای جاسوسان و تروریستهای سپاه قدس،تحت عنوان «آزادی بیان» را هم کرده اند و مینویسند:« ما از شما مقامات قضایی آلمانی در ارتباط با پرونده میثم پناهی و آزادی بیان در آلمان و حفظ ارزشهای حقوق بشری و دموکراسی، خواهان دقت و تفحص بیشتر و حتی تحقیق از سایر جداشدگان و قربانیان این فرقه هستیم.».
ماموریت بعدی را سجاد به عهده یک انجمن پوششی وزازت اطلاعات به نام انجمن زنان(بتول سلطانی-حمیرا محمدنژاد،زهرا معینی) میگذارد .آنها طی نامه ای تحت عنوان:« نامه سرگشاده انجمن زنان به
دادستانی، امنیت و وزارت کشور آلمان» مدعی میشوند: «اخیرا با خبر شدیم فردی بنام میثم پناهی از جدا شدگان  تشکیلات فرقه ای رجوی در برلین بازداشت شده است.در این خصوص و با توجه به تجربه و شناخت طولانی که ما بر حسب حضور سالیان زیاد در سطوح مختلف این تشکیلات داشته ایم قصد داریم در این زمینه مطالبی را در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت و ترفندهائی که بکار می برد به اطلاع شما برسانیم.».
سپس نوبت به نادر نادری یا نادر پاسدار میرسد. او طی نامه ای به دادستانی آلمان تحت عنوان:« جرم
میثم پناهی افشای جنایات رجوی است» مینویسد:« متاسفانه مطلع شدم که یکی از دوستانم بنام آقای میثم پناهی در کشور شما بجرم جاسوسی علیه یک سازمان ایرانی بنام سازمان مجاهدین مبادرت به جمع آوری اطلاعات نموده که این برای بنده صدها سوال بهمراه دارد.
 یکم . ابتدا این سازمان چه فعالیت پوشیده ای دارد که ایشان مبادرت به جمع آوری اطلاعات کند ؟ که این سازمان نگران درز آن می باشد؟
 دوم . اگر این یک دسیسه از طرف سازمان مجاهدین نیست و بر اساس مانیتورینگ امنیتی خود دولت آلمان است پس چرا حرکات مجاهدین در کشور شما از دید مانیتور های شما پنهان می باشد؟»
ازآنجا که تعداد زیادی از مزدوران خارج کشور از نامه نویسی به قضاییه آلمان، به دلیل ترس و گیر افتادن یقه خودشان در آینده و بقول سبحانی ،ممکن است این مساله منجر به  «پاپوش سازی و پرونده سازی برای اعضای جداشده قدیمی در اروپا و آلمان » منتهی بشود، خود داری کرده بودند، وزارت اطلاعات به ناچار دست به دامن  انجمن نجات، ارگان سرکوب خانواده در داخل ایران میشود و از مزدورانی مانند ابراهیم خدابنده و مریم سنجابی و ... میخواهدکه بدون نام و نشان  به دفاع از همکارشان در نیروی تروریستی قدس بپردازند و به حمایت از میثیم پناهی برخیرند.
انجمن نجات در تاریخ ۱۴ آوریل ۲۰۱۶ درمطلبی با عنوان :« دوختن پاپوش حقوقی، یک ترفند
قدیمی فرقه ای» درمورداین نامه نگاریها با زبان بی زبانی نوشت :« در اینجا هدف صرفا دفاع از این دو فرد نیست بلکه دفاع از تمامی جداشده هایی است که در معرض این پرونده سازی ها و تهمت ها قرار داشته و دارند» و با وقاحت وبی شرمی خمینی گونه از مزدوران سپاه تروریستی قدس تحت عنوان « جداشدگان و فعالان حقوق بشری» میخواهد:«جداشدگان و فعالان حقوق بشری در هر کجا که هستند از تمامی مجامع بین المللی، قضایی و بشر دوستانه دنیا بخواهند تا ترفندهای این فرقه را شناسایی نموده و از حقوق انسانی افراد جداشده و همچنین افرادی که هنوز اسیر این فرقه مخرب هستند حمایت کنند».
ارگان سرکوب خانواده هاکه نماینده های آن،جنایتکارانی مانند مصطفی محمدی وثریا عبداللهی (هند جگرخوار) و محمد و نرگس بهشتی و خانواده ایرانپور و ... میباشند. ضمن تعیین تکلیف برای قوه قضاییه آلمان و جاسوسی را «فعالیت های روشنگرانه» مینامد، مینویسد: «همچنین کشور آلمان فعالیت های روشنگرانه دو عضو سابق این فرقه را تحت عنوان جاسوسی و جمع آوری اطلاعات برای ایران مطرح و کیفرخواست صادر کرده است. در اینجا هدف صرفا دفاع از این دو فرد نیست بلکه دفاع از تمامی جداشده هایی است که در معرض این پرونده سازی ها و تهمت ها قرار داشته و دارند.»
سجاد که از اقدامات خود به دلیل استقلال قوه قضاییه آلمان طرفی نمی بندد، مجددا به قربانعلی حسین نژاد دستور میدهد تا مطلب دیگری بنویسد.


قربانعلی حسین نژاد درتاریخ ۱۱ دسامبر۲۰۱۵ در نامه اش ،از میثم پناهی بعنوان دوستی که در هتل مهاجر با هم بودیم نام می برد و با عنوان:« آقای میثم پناهی را آزاد کنید» مینویسد:
«آقای میثم پناهی را اینجانب از زمانیکه در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران (OMPI) در عراق و مشخصا در قرارگاه اشرف بود می شناختم و بعد از اینکه هم از کمپ لیبرتی نزدیک چهار سال پیش بیرون آمد در هتل زیر نظر کمیساریای عالی پناهندگان در بغداد باهم بودیم و شاهد بودم که او
هیچگونه فعالیتی حتی گفتاری و نوشتاری علیه سازمان مجاهدین خلق ایران (OMPI) نداشت و بعد از آن هم که به آلمان منتقل شد اینجانب هیچگونه فعالیتی از او علیه این سازمان ندیده و نشنیده ام.»
قربانعلی حسین نژداد، درپایان مینویسد: «آقای قاضی؛ این اقدام دستگاه امنیتی و قضائیه  آلمان مبنی بر دستگیری و زندانی کردن یک جوان ایرانی قربانی سالها فریب و نیرنگ رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (OMPI) بدون هیچ مجوز قانونی و بدون هیچ ارتباطی با امنیت آلمان و بدون هیچ مدرک و دلیلی بر اتهام وارد شده؛ مسلما آنهمه نیکی و ازخودگذشتگی مردم شریف آلمان برای سیل اخیر پناهندگان خاورمیانه و پذیرش و پناه دادن آنها توسط دولت آلمان را خدشه دار می کند».
دست آخرهم که دادگاه آلمان تحت تاثیر شانتاژهای نیروی تروریستی قدس و مامورانش قرار نگرفت ، نیروی تروریستی قدس مستقیما وارد شده وخبرگزاری فارس وابسته یه این نیرو نوشت :
خبرگزاري سپاه پاسداران ارتجاع موسوم به فارس طي يادداشتي با ابراز تأسف از غافل ماندن «مسئولان امر» از «اقدامات و شيطنتهاي اروپا» در رابطه با مجاهدين در دوره پسا برجام با ابراز خوشحالي تلويحي از جنايت بزرگ تروريستي در شهر نيس فرانسه مي افزايد:« بسياري از تحليلگران اين امر را نتيجه سياست يك بام و دو هوا فرانسه در قبال تروريسم ارزيابي كردند. متاسفانه ساير كشورهاي اروپايي (هم) از حوادث فرانسه درس نگرفتند و كماكان به حمايت از تروريسم ادامه مي‌دهندكه اقدام اخير آلمان نيز از اين دست مي‌باشد. دادگاهي در آلمان يك تبعه ايراني را به اتهام گردآوري اطلاعات از آنچه كه خود مخالفان دولت ايران ناميده‌اند, به سپري كردن 2سال و نيم زندان محكوم كرد. منابع آلماني مدعي‌اند كه اين مرد 32ساله از اعضاي وزارت اطلاعات ايران بود. ....….دستگاه ديپلماسي آلمان بايد در اين خصوص پاسخگو باشد و استناد به رويه داخلي در خصوص تفكيك قوا, مسموع نيست….عجيب است كه دولت و محاكم آلمان … بجاي محاكمه مجاهدين به محاكمه كسي مي‌پردازند كه به ادعاي آنها به جاسوسي عليه منافقين پرداخته است.»


سپاه پاسداران ارتجاع سپس به تهديد ابلهانه آلمان پرداخته و مينويسد :نتيجه استفاده ابزاري از معاهدات بين‌المللي و اجراي سياست يك بام و دو هوا در قبال تروريسم نتيجه‌اي جز آنچه كه در فرودگاه استانبولو نيس فرانسه شاهد آن بوديم ندارد فردا ممكن است دامنگير آلمان‌ ها شود…»
سوال اصلی این است که چه قرابتی بین مزدورانی که ازطریق نامه و یا ازطرق دیگر از میثم پناهی حمایت کرده اند وجود دارد؟
درحالی که «يك افسر اداره پليس جنايي آلمان شهادت داد كه موسي اكبري نسب(متهم سوم این پرونده ) يكي از ساكنان سابق ليبرتي كه در روز 6 آبان 1394 همزمان با دستگيري ميثم پناهي موقتا بازداشت شده و خانه او مورد تفتيش قرار گرفته بود، ارتباطات گسترده اي با سجاد داشته و از او پول ميگرفته است. سجاد متقابلا از موسي اكبري نسب خواسته بود با بريدگان مجاهدين ارتباط برقرار كند و آنها را بخدمت بگيرد. به گفته افسر پليس جنايي نفرات مرتبط با سجاد توجيه شده بودند كه رد تماسهاي تلفني و متون چت خود با سجاد را بلافاصله پاك و يا مخفي كنند تا كسي متوجه اين رابطه بكلي سري نشود.»
ولی هم چنان که درمتون نوشته شده بوسیله ماموران وزارت ا طلاعات مشاهده میکنید. سپاه تروریستی قدس تلاش میکند تا جاسوسی میثم پناهی را که پس از ماهها تحقیق و شنود تلفنی و کنترل دقیقه برنامه های ا رتباطی مانند ، وایبر و واتس آپ و تلگرام . .... صورت گرفته و محرز شده  است را توطئه مجاهدین بنامند .کرهماهنگ همه ماموران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس این است که :
الف : دستگیری مزدوران نیروی تروریستی قدس،  پاپوش حقوقی و ترفندی است که،  مجاهدین برای میثم پناهی با« امکانات مالی تبلیغی و سیاسی» درست کرده اند، تا به اصلاح به اصطلاح «اعضای جداشده از مجاهدین» را بترسانند و مانع فعالیت آنها بشوند.
ب : مجاهدین توانسته اند که قوه قضاییه آلمان را لابی کرده و باپول بخرند. (خیال میکنند که قضات آلمانی هم مانند قاضی مرتضوی و قاصی صلواتی است که دست به هر گونه اقدام غیر قانونی بزنند.
مضحک تر از همه این که مزدوران تا چندی قبل مدعی بودند که مجاهدین از آمریکا و اسرائیل و عربستان و اردن و .. پول میگیرند!!؟ ولی اکنون مدعی میشوند که ، مجاهدین شخصیت های آمریکایی و اروپایی و مقامات کمیساریاو اکنون قضات آلمان و ... را با پول میخرند؟
ج :‌ با یک فرار به جلو مجاهدین را متهم به کارهای غیر قانونی کرده و از دولت فرانسه میخواهند که مانع فعالیت های مجاهدین درفرانسه شده و فعالیت سیاسی مجاهدین را مانند نظام ولایت فقیه ممنوع کند.
د :‌ دست آخرهم بر اساس همان منطق خمینی دجال که میگفت: مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنند، سرپل اطلاعاتی آنها محمد حسین سبحانی، میثم پناهی را عامل خود مجاهدین معرفی کرده و در مقابل سوال مصاحبه گر که می پرسد:« آیا به نظر شما نمی تواند اساساً فرد نامبرده که متهم است به جاسوسی احتمالی برای رژیم جمهوری اسلامی. عامل تشکیلاتی خود سازمان مجاهدین باشد برای پیشبرد نقشه اصلی رجوی . یعنی آگاهانه نقش جاسوس جمهوری اسلامی را بازی کند تا خط سازمان را پیش ببرد و به این ترتیب مقامات آلمان را هم فریب داده باشد و هم اهدافی که شما در بالا اشاره کردید ، دنبال کند.؟»
محمد حسین سبحانی جواب میدهد:«من فرضیه ای که شما مطرح می‌کنید را رد نمی‌کنم»
این  موضوع ، نشان میدهدکه وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس هیچ اهمیتی برای مزدورانش قایل نیستند و اگر منافعشان ایجاب کند ، آنها را مانند دستمال استفاده شده به کناری پرتاب میکنند.
کلام آخر :
تجربه سالیان همه دستگاههای اطلاعاتی کشورهای مختلف که در گزارش های سالانه اداره حراست آلمان و هلند و سوئیس و ... بارها منتشر شده است .بر این حقیقت تاکید کرده است که: هدف اصلی ماموران وزارت اطلاعات وسفارتخانه های رژیم ولایت فقیه درخارج کشور، جاسوسی و کسب اطلاعات درمیان پناهندگان ایرانی بویژه سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت بوده که درنهایت به منظور عملیات تروریستی انجام میگیرد .
جمشید عابدی در سوئیس و حمید خرسند درآلمان و ۴۵۰ فقره عملیات تروریستی در خارج کشور از جمله ، جنایت نیروی تروریستی قدس در مورد ،کاظم رجوی در سوئیس، محمد حسین نقدی در ایتالیا ، قاسلمو در برلین و بختیار در فرانسه و ... گواهی بر این مدعا میباشد.
ایرانیان مخالف رژیم در خارج کشور از همه کشورهای امریکایی و اروپایی میخواهد، که ارتباطات و تحرکات همه مزدورانی را که عکسهای آنها دربالامشاهده میشود و برخی نفراتی که فعلا از نام بردن اسامی آنها بصورت علنی خود داری میکنیم راتحت کنترل و حسابرسی دقیق قرار بدهند .
دراین صورت مشخص میشود خواهید که اطلاعات بسا مهمتر، از آنچه که باند میثم پناهی رد و بدل کرده اند بین ماموران وزارت اطلاعات رد و بدل میشود. پولهای بسا بزرگتری از آنچه که میثم پناهی دریافت کرده است از جانب مامورانی مانند محمد حسین سبحانی و علی اکبر راستگو و قربانعلی حسین نژاد ، مصطفی محمدی و ....بصورت غیر علنی و علنی رد و بدل میشود .
ایرانیان پناهنده، خواهان کنترل دقیق ارتباطات همه مزدوران در اروپا و امریکا هستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر